قیمت تمامشده فولاد یکی از موضوعهایی است که میتواند سبب رقابتیتر شدن این محصول مهم و استراتژیک شود. از اینرو چندین عامل مهم میتواند در قیمت تمامشده این صنعت نقش مهمی ایفا کند.
در وهله نخست برای رسیدن به این منظور باید در انتخاب صحیح محل احداث کارخانه به منظور دسترسی به آب کافی، مواد اولیه، نیروی انسانی و بازار فروش توجه کرد. از سوی دیگر باید عواملی چون انتخاب صحیح ماشینآلات و چیدمان مناسب آنها را در نظر گرفت، به این معنا که پیوستگی خطوط تولید باید به گونهای باشد که جابهجایی مازاد مواد و نیروی انسانی وجود نداشته باشد یا در کمترین میزان ممکن خود انجام شده باشد. به عبارت دیگر، چیدمان تجهیزاتی باید به گونهای درست تعریف شده باشد تا نیروی انسانی متناسب با تجهیزات و متعادل کردن نیروی ستادی و اپراتوری تعریف شده باشد.
همچنین باید به کنترل عوامل و سیستم خرید در قیمت تمامشده توجه کرد، چراکه سود تولید در فولاد در خرید ارزانتر است تا فروش گرانتر، از اینرو باید به سمت خرید ارزانتر پیش رفت. علاوه بر این باید به ایجاد سیستمهای کنترل تولید و برقراری شرایط پیمانکاری برای افزایش بهرهوری توجه داشت یا سبب کاهش قیمت تمامشده در این زمینه شد. نوآوری در روشهای تولید و مهندسی زنجیره تامین از خرید مواد اولیه تا فروش محصول از جمله موضوعهایی بهشمار میرود که سبب کاهش قیمت تمامشده خواهد شد.
در حوزه نیروی انسانی نیز باید به اندازهگیری عملکرد پرسنل از مدیران ارشد تا مدیران میانی و پرسنل تولید و ستادی توجه کرد. البته نیروی انسانی برای بروز ماندن نیازمند آموزشهای دورهای و تکمیلی هستند.
در راستای کاهش قیمت تمامشده تشکیل کمیتههای تقلیل ضایعات، کاهش قیمت تمامشده و کمیته افزایش بهرهوری نیز یک ضرورت بهشمار میرود. تجهیرات نیز به نوبه خود میتواند سبب کاهش قیمت تمامشده شود، بنابراین بروز کردن تجهیزات و توجه به اتوماسیون و سیستم جامع نگهداری و تعمیرات به منظور کاهش توقفات تولید ایجاد سیستمهای بازیافت مواد اولیه از قراضه، ماسه، مواد نسوز گرفته تا آب و سیالات خنککننده باید مورد توجه مدیریت قرار گیرد. در نهایت بررسی دورهای بازار و قیمت فروش و حاشیه سود به منظور چالاک کردن سیستم فروش و انعطافپذیری هر چه بیشتر در برابر مشتری و افزایش توان رقابتی در بازارهای بد و نابسامان برای کاهش قیمت تمامشده در فولاد یک نیاز تلقی میشود.
مرجع : روزنامه گسترش صمت